۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۱, سه‌شنبه

حزب توده نهایتِ ناجوانمردی، نهایتِ پست فطرتی را کرد، برایِ اینکه دستور داشت که با مصدق مخالفت بکنه


این بود که مصدق اصولاً به مسائلِ کارگری هم، به اون معنایی که جنابعالی سئوال می کنید، توجه نداشت. البته از فقرِ کارگر ناراحت می شد، شلاق زدن نبود، بیرون کردنِ بیخود نبود، و اینها.
ولی در همین بُرهه و در همین زمان حزب توده نهایتِ ناجوانمردی، نهایتِ پست فطرتی، بگذارید این لغت را من بگم که ضبط بشه، [را] کرد، برایِ اینکه دستور داشت که با مصدق مخالفت بکنه. و پس از سقوطِ مصدق، بلایی که به سرِ این بدبخت ها آمد، این کارگرانِ توده ای یا اون پیشتازانِ دموکراتیکِ خلقِ متحرّکِ!، از این مزخرفاتی که حالا هم گاهی می بینیم می گویند در ایران،
بعد از آبروریزی آذربایجان، و بعد از ملّی شدنِ نفت، فقط باقی موند، همین آقایِ خمینی بود که باز هم حزب توده خودش رو نشون بده به این، که از چه ماهیتی داره و چه ارزشی داره از نظرِ یک ملّت.
برگرفته از مصاحبه زنده یاد دکتر شاپور بختیار با مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد
از 29:45 تا 30:52

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.