۱۳۹۶ فروردین ۳۰, چهارشنبه

راهِ شاپور بختیار، راه شجاعت و شرافت

http://www.youtube.com/v/UHBOznRao3s

این است که، باید بدانید که سیاست و رفتارِ ما، موضع گیری هایِ همیشگی نهضتِ مقاومتِ ملی روشن، بدونِ تکلّف، و به اصطلاح با گلاسنوست(شفافیت) کامل خواهد بود. برای مثال عرض میکنم دیشب در مقابلِ کانالِ سراسری آلمان از من سوال شد که نظرِ خود رو در موردِ آدم ربایی اخیرِ اسرائیل بیان کنم. پاسخِ من این بود که هر قدر که فکر کنید نسبتِ به شیخ عبدالکریمِ عُبید و همراهانش نفرت داشته و دارم، [اما] این عمل مخصوصاً از طرفِ یک دولتِ مسئول که به دروغ دائماً از تروریسمِ اعراب و فلسطینی ها سخن می گوید غیرِ قابلِ قبول است.
وقتی یک دولتی مسئول شد نمیتوانه بفرسته یک آدمی را با طیاره و هلیکوپتر بیارند [و] ازش بازجویی بکنه، چنین چیزی را من قبول نمیکنم، شاید دموکرات بودنه، شاید دلایلِ دیگری.
و این عمل و اعدامِ افسرِ آمریکایی را نیز محکوم میکنم. من میدانم که در این موضع گیری شیخِ کذایی، دولتِ اسرائیل، و دولتِ آمریکا با ما همچنان مهربان نخواهند بود ولی راهِ سیاستِ نهضتِ مقاومتِ ملی همواره راهِ شجاعت و شرافت است و به هر قیمتی که بشود تا من زنده ام این راه را خواهم پیمود، و این راهی است که دموکراسی را در ایران زودتر میسّر میکند و به احترامِ ما در جهان خواهد افزود و ما را کشوری تابناک و درخشنده در انظار جهان خواهد کرد. ایران هرگز نخواهد مُرد.

۱۳۹۶ فروردین ۱۸, جمعه

افسانۀ دروغین نجات توسط آمریکایی ها و غربی ها



برنامه ۲۴ مارس ۲۰۰۳ بخش ۴ - فرود فولادوند frood... von anjoman ...

یعنی همشهری هایِ این آقایون و خانم ها، آمریکایی ها هستند دیگه :) ، ما چه انتظاری داریم؟، اینها چشم به راهِ این هم هستند که همون آمریکایی ها هم بیایند و کشورِ ما رو نجات بدند، افسانۀ دروغینی که هرگز نمیتونه به هیچ وجه شکل [حقیقت] پیدا بکنه و به راستی که حتی اندیشیدنِ به این سخن که "کشورِ ما رو باید آمریکایی ها یا غربی ها نجات بدهند" یا مثلاً "اینها اگر ساپورت نکنند" [مایۀ شرمساری است]،
 آقا پاشدیم ما!
همچنانکه باید و شاید یکدست و یکصدا بگیم آقا "دویست هزار نفر ایرانی میخواهیم برگردیم به کشورمون و ما رژیمی رو میخواهیم برقرار بکنیم که اون رژیم خواستۀ خودِ ماست"، پا شدیم این کار رو بکنیم؟. نشسته هر کسی پایِ منقلش، تریاک هایش از جمهوری اسلامی می آد، چِک هایی که برای آقایِ رضا می آد، از جمهوری اسلامی برای نگهداری رژیم، رضا بزرگترین نگهبانِ جمهوری اسلامی بوده تا امروز، باور کنید.
ما یک چیزهایی رو میگیم، بعد از مرگِ ما یا در زندگیِ ما اگه یکخورده طولانی شد؛ همۀ ملتِ ایران حرف های ما رو خواهند فهمید. هیچکس به اندازۀ رضا، این ننگِ تاریخِ ایران؛ در نگهبانی و نگهداریِ جمهوری اسلامی و استقرارِ این ناجمهوریِ ننگین؛ موثر نبوده. یعنی این آدم اگر از بیست سالِ پیش، بیست و دو سالِ پیش مردانه می آمد و آدمهای راستینی رو که میخواستند کشور رو نجات بدند-با مشروعیتی که اون هنگام داشت- می آمد و گردِ همدیگر جمع میکرد؛ کشورِ ما بیست سالِ پیش آزاد شده بود. برایِ اینکه، هیچ تردیدی نداره که تنها نیرویی [که]، با وجودِ اینکه کوشید این ننگِ تاریخ، این ننگ نامۀ تاریخ، قرآن چی ها و اسلام چی ها کوشیدند که پادشاهی رو بد جلوه بدهند، با اینکه از اونها گذشته تُخم و تَرَکِۀ صدام -مجاهدین- کوشیدند که پادشاهی رو بد جلوه بدهند، با اینکه فداییانِ چین و روسیه کوشیدند که پادشاهی رو بد جلوه بدهند؛ ولی پادشاهی در قلبِ مردم موند، پادشاهی مِلکِ این مردمه، پادشاهی به وسیلۀ این مردم به همۀ جهانیان داده شد. و این تنها آلترناتیوی بود که خیلی زود دوباره بازسازی شد و میتونست کشور رو نجات بده، اما تنها کسی که این آلترناتیو رو ناتوان کرد شخصی [است] به نامِ رضا، با اندوهِ بسیار فرزندِ پادشاهی است که من خیلی خیلی دوستش دارم.
من بارها هم گفتم، نگید، بالا و پایین کسی نَپّرِه،
این در فرهنگِ ما هست، که میگن: "گیرم پدرِ تو بود فاضل، از فضلِ پدر تو را چه حاصل؟"، هیچ چیزی هم، به شما بگم، به جز شباهت نمیتونه ژنتیکی باشه، اخلاقیات ژنتیکی نیستند، ایشون شباهتی هم به اون پدر نداره، بیشتر فرح خانومی شده تا [اینکه] به پادشاه برگرده. وای که ننگ بر این آدم، وای که به راستی ملتِ ایران در روزِ آزادی اگر کسی رو باید محاکمه بکنند نه اولی اش خمینی یه، اولی اش اینه. آنچنانکه من همواره گفتم، ما اگر یکروزی بخواهیم کسی رو موردِ عتاب و خطاب قرار بدیم نه خمینی یه؛ جیمی کارتر اِه، زیرا جیمی کارتر خمینی رو به کشورِ ما آورد، آمریکایی ها آوردنش، و غربی ها و انگلیسی ها، اون هم نه با لشکر کشی، میدونستند که حریفِ پادشاهِ ایران نمیشه شد با لشکر کشی، میدونستند اونوقت اگر مردمِ ایران پشتِ پادشاهِ ایران می موندند یکدفعه جهانگشایی کوروشی شروع میشد، همینجوری می افتاد جلو همه رو درو میکرد و میرفت!، باور کنید. اینها، همه رو اینها میدونستند، اینها حروم لقمه اند. فقط گاهی اوقات طبقِ شرایط تاریخ، آنچنانکه ما در زمانِ ساسانی، در زمانِ نوشیروان، در زمانِ خسرو پرویز، در زمان بهرام؛ [در] اوج بودیم، در زمانِ بسیاری از پادشاهانِ ساسانی [در] اوج بودیم، زمانِ یزدگرد اُفت کردیم، پیش از یزدگرد هم اُفت کرده بودیم، پیش میاد دیگه. آمریکایی ها و انگلیسی ها هم زمانِ چرچیل دارند، زمانِ تونی بلر هم دارند. او سازندۀ انگلستان و نگهبان و نگهدارندۀ انگلستان میشه، بلر بدنام کنندۀ انگلستان میشه. بلر اون تتمه آبرویِ انگلستان رو که به عنوانِ قدرتِ جهانی و شیرِ پیرِ به اصطلاح غرش کننده در جهان می شناختنش یکدفعه میره در رویارویی با عراقی ها به باد میده. هست، در تاریخ همۀ ملت ها اوج هست، خوب هست، بد هم هست. اما، با اندوهِ بسیار در تاریخِ ایرانِ ما، که اگر قرار بود [ایشون رو] به عنوانِ بازماندۀ یک خاندانِ پادشاهی بپذیریم، [در این میان] نجس تر- بی خاصیت تر- بی رنگ و بو تر از شخصی به نامِ رضا دیبا [نبوده]، که من بارها گفتم، ما رویِ تلویزیون هم شصت روز اومدیم دفترِ ایشون رو گرفتیم؛ جواب نداند، و گفتیم اگه که، بهشون اخطار کردیم "اگر با ما صحبت نکنی، اگه جواب ندی"، "ما ملتِ ایرانیم، ما خودِ ایرانیم، ما دردِ ایرانیم، ما تاریخِ ایرانیم"، و ایشون شصت روز، ما هِی این تلفن رو گرفتیم، شمارۀ دفترش رو گرفتیم و Answer ماشینِ اون خانمِ، یارو چه میدونم چیه تو دفترش، جواب داد که "ما نیستیم"، حالا بودند، صدایِ ما رو گوش می کردند، پیغام هامون رو هم میزاشتیم که به ما بگید [تصمیم تون رو]، بعد هم آمدیم گفتیم آقا "ایشون پهلوی نیست"، پهلوی یک تیتری بوده [که] از طرفِ ملتِ ایران به رضا شاهِ بزرگ -که درخورِ پهلویّت بود- داده شد، و [به] پسرِ میراث دارش محمد رضا شاهِ بزرگ، این تیتر از طرفِ ملتِ ایران تا ابدیّت بهش تعلق خواهد داشت، ولی رضا، پهلوی نیستش. رضا رو ما گفتیم "آقا رضا" بهش خطاب می کنیم، و حالا بهتر هم هستش که چون خیلی به ننِهِ رفته، "آقا رضا دیبا" باشه، ما خودمون رو راحت می کنیم برای اینکه شناسنامه ای پشتِ اسمش گذاشته باشیم، همون "آقا رضا دیبا" که نژادِ سی و دومش هم به حسنِ مُکنّی و حسنِ مُحنّی و حسنِ مجتبی و از این چرت و پرت ها میخوره، ایشون تُخم و تَرَکِۀ اونها هستند، به پادشاهی مانندِ رضا شاه و محمد رضا شاه، این آدم [رو]،  نمیتونه نسبت اش بده.  

مواد شیمیایی و کشتارگر و حکایتِ اسلام