۱۳۹۹ خرداد ۱۷, شنبه

خواستگار ایرانی کاترین، که روس ها را تحقیر کرد





از 09:05 تا 10:00

بهرام مشیری:
این ها [روس ها] آمدند ایران رو تقسیم کردند بین خودشان و عثمانی ها. بخش مَرک[زی]، در واقع "از اصفهان به این سو هم دست افغان ها باشد، اشکالی ندارد". تا "نادر" پیدا شد. یک پیغام داد که یا سپاه تون رو از مرز ایران دور می کنید، یا مجبورم یک ویزیتی از شما هم بکنم!. همه گریختند!.
از این ها گذشته یک نامه نوشت به "کاترین"، ملکه ی "روس" که من می خواهم با تو ازدواج کنم.
اون هم گفت که این مردک، "چه میگی آقا؟!"، این اصلاً ما از این وحشت داریم. چه خواستگاری، چه داستانی؟!
:)) عرض کنم ... برای تحقیر این ها این کار رو کرده بود. بعد از اینکه "توپال پاشا" رو شکست داد و سر بریده ی او رو با تن ش یکجا کرد و با یک مراسم نظامی باشکوه پیکر توپال پاشا -که بزرگترین ژنرال عثمانی بود- رو به خاک روسیه فرستاد. که مقصود داشت از این کار، چند مقصود داشت، یکی که عظمت و بزرگواری و روح سربازی خودش رو نشون بده.